همسر نوشت ...

دلم یه چیزایی می‌خواد که دوست ندارم همیشه بگم. دوست دارم همسرم درک کنه و حدس بزنه، که در طول مدت آشنایی ۱۰ سالمون حتا یکبار هم این اتفاق نیفتاده. همین باعث شده به نیاز درونی من پاسخ داده نشه و من غمگین باشم. ناراحت

این چیزایی که لیست می‌کنم جزوه رویا همه که اخیرا فهمیدم توی این زمان طولانی اتفاق نیفتاده:

  • سورپرایز بشم با یه مهمونی یا هدیه غافلگیرانه.
  • بدون مناسبت به یادم باشه.
  • برای داشتن یه زندگی‌ عاشقانه تلاش کنه.
  • بی‌ مناسبت برام گٔل یا آبنبات چوبی بخره.
  • بدونه گٔل مورد علاقه من روز قرمز نیست بلکه اون لاله‌های خوشگلیه که اینجا همیشه فراوونه و من هروقت توی هر مغازه‌ای میبینم ناخوداگاه به سمتش میرم و بو می‌کنم.
  • وقتی‌ قراره ولنتاین بره سفر قبلش برنامه‌ریزی بکنه برای یه جشن ۲ نفر.
  • همه مناسبتهأی که برای من مهم هستن برای اونم مهم باشه نه فقط تولد.
  • و ...

همسرم خیلی‌ گل، ماه و اخلاقش فوق‌العادست ولی‌ خیلی‌ چیزا بلد نیست. من هم دوست ندارم همه چیزو بهش یاد بدم. امیدوارم اگه یه زمانی‌ اینجارو خوند بدون که چقدر دوسش دارم و برام عزیزه قلب و خواستهامو عملی‌ کنه. 

موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

روایت تصویری از هدیه هام :)

سوغات فرنگ نیشخند

#Victoria's Secret Angel Dream #Perfume

 


Victorias-Secret-S-The-Dreamer-Pink-Gray-Tree 

kipling bag pink

 

 با کلی‌ خوراکی‌های خوشمزه و جدید و لباس‌های دیگه که این ۳ تا خیلی‌ به دلم نشستن.

 و اما سریال هایی که دیدم و دوست داشتم:

breaking bad


 

 

drop dead diva


موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

زندگی‌ در زمان حال!!!

از اونجایی که تصمیم گرفتم در زمان حل زندگی‌ کنم و به گذشته و آینده خیره نشم، تصمیم دارم فقط برگهایی رو ثبت کنم که اخیرا اتفاق افتاده. 

مستر تزم رو شروع کردم با ۲ تا استاد خوب و یه موضوع تاپ که هر دوشونو خیلی‌ دوست دارم. تاپیکم یه خورده گنگ و سخته به این خاطر که یه چیز جدیده. دوست دارم بتونم یه مقاله ازش چاپ کنم. خیال باطل

فردا اولین جلسهٔ گروهی که وظیفه هرکی‌ مشخص می‌شه و همچنین بهمون اتاق میدن خیلی هیجان دارم. نیشخند

تازگیا نوشتن برام خیلی‌ سخت شده دستو دلم نمیره اصلا، ولی‌ باید یه همت بکنم. چون خوندن ارشیو رو خیلی‌ دوست دارم پس باید بنویسم.

سفرمون به ایران هم جور شد. بی‌‌صبرانه منتظرم که برگردم. امسال نوروز بعد از ۴ سال در کنار خانواده‌ام هستم. و البته بعد از تقریبا ۲ سال دارم برمی‌گردم سرزمینم. عینک

موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

ادامه ای از پست قبل ...

ادمه از پست قبل...

طی دو هفته گذشته دوستایی رو که فکر میکردم دوستای واقعی من هستن رو به خوبی شناسایی کردم. ترجیح میدم تنها باشم تا افرادی مثل اینها دورو برم باشن والا ! احساس میکنم به یه تغییر بزرگ احتیاج دارم. باید به حسادتم غلبه کنم، تازگیا خودم واقعا درک میکنم دارم حسودی میکنم وحسابی آزارم میده. نمیدونم بتونم موفق بشم یا نه ولی باید تلاش بکنم از خودم دورش کنم.

زندگی دو نفرمون داره به آخرهای 5 سالگیش میرسه. پر از فراز و نشیب وتجربه بوده وهست. همین هیجان زندگیست که مانع از افسردگی میشه خیلی از شرایطم راضی هستم همه چی خوب داره جلو میره با حمایت دونفرمون از زنگیه دونفرمون

این روزها همه جا حال وهوای کریسمس. ما فردا قراره بریم سری به این تخفیف های کریسمس بزنیم. امیدوارم بتونم کاپشن مورد علاقمو پیدا کنم. و یه جین اسکینی و شاید یه بوت چرم راحت البته با قیمت مناسب. وگرنه اگه خیللی گرون باشه فعلا نمیخرم چون دارم برای امسال .

خونمون اوضاش خیلی خرابه نیاز داره تمیز بشه و یه سر سامونی بگیره. احساس میکنم اصلا رنگ و رو نداره. ولی خیلی دنجه و ما احساس راحتی میکنیم. برای همین کلی تلاش کردیم. خیلی دلم روشنه که بهتر از اینا در آینده نزدیک نصیبمون میشه

و اینکه تا یادم نرفته بگم موبایام رو عوض کردم الانیه ال جی جی 2 کاملا جدید و پیشرفته دارم خیلی از موبایل قبلیم، گلکسی اس 2 سریعتر و با هوشتر و صد البته مدرنتره

موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

هدیه !

خیلی وقته ننوشتم ای وای من

فکر کنم آخرین بار قبل از اومدن همسری بود، آره یادم اومد. همسری عزیزم برگشت و کلی شادی و آرامش به زندگیمون برگردوند و صد البته کلی سوغاتیار بلاد کفر

سر فرصت عکس هم میزارم. چند هفته قبل حسابی مشغول پروژه وامتحان هام بودم. اصلا وقت نداشتم به اینجا سر بزنم. بالاخره همه چی بخوبی پیش رفت وتموم شد. الان مونده 2تا امتحان که برای بهبود نمرهام بهشون احتیاج دارم.

موضوع پایان نامه هم انتخاب شد و اولین پروپزالم رو هم نوشتم. حالا آخر ژانویه باید بصورت کامل یهریپورت و پرزنتیشن حاضر کنم. از موضوع انتخابیم خیلی راضیم و همچنین از استادم. یه پروفسر دانا و فوق العاده با هوش.

از سوقاتیام بگم که حسابی باهاشون سورپرایز شدم. یه لباس خواب و ادکلن از ویکتوریا سکرت، بلی یه پیرهن سفید نارنجی 6 ترک که خیلی لطیف و دوست داشتنیه ، یه پلیور سبز پسته ای و یه کیف صورتی. همشون خیلی خیلی زیاد دوست دارم. و البته اینم بگم که همسری کلی هم خوراکی آورده بود. واقعا انتظار نداشتم دست گلش درد نکنه

امسال برای اولین بار برای دل خودم و البته دل همسری درخت کریسمس گذاشتیم. خیلی تو دردسر افتادم برای خریدش که مهم نیست. اینکه الان یه درخت رمانتیک با کلی تزیینات خوشگل تو خونه داریم خودش خیلی مهمه

هفته قبل یه کریسمس پارتی دعوت بودیم که اسمش سانتا سکرت بود. باید یه کادو میبردیم میزاشتیم زیر درخت و بثورت رندم آخر شب صاحب کادو میشدیم. خیلی خیلی بهمون خوش گذشت و برامون جالب بود. یه درخت کریسمس کوچولو با کلی شکلات نصیب ما شد. شاید سر فرصت بیام واین قسمت رو بیشتر براتون توضیح بدم شاید رسم و رسومشون برای بقیه هم جالب باشه. راستی یادم رفت بگم صاحبخانه اهل بارسلونا بود.

از پاسپورت بگم که بالاخره کارش تموم شد. هفته گذشته مدارک رو بردیم خودمون سفارت و این هفته پاسپورتمون حاضر شد. خیلی سریع بود ولی بی کیفیت متاسفانه ...

چهارتا پازل خریدیم برای اوقات فراغتمون خیلی سرگرمی خوبیه.  

میدونم پراکنده نوشتم ولی تا اینجا که یادم بود رو تونستم ثبت کنم و بقیه رو بعدا خواهم نوشت. 

موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

خوش خبرم :-)

خوش خبرم امروز. همسری فردا میاد.

هوا خیلی‌ خراب و برفی . خیلی‌ نگرانم پروازش کنسل بشه. همهٔ کارمو کردم و همه چی‌ طبقه برنامم بود. فقط این پروژه‌ها حسابی‌ روا اعصابن. تموم بشه می‌خوام چنتا پست حسابی‌ بذارم همراه با عکس لبخند

موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

2 هفته گذشت...

سلام

اول خبر خوب :

بالاخره شناسنامه دار شدم. لبخند

امروز درست ۱۷ روز گذشته از زمانی که من دارم توی این دیار غربت تک و تنها زندگی‌ می‌کنم.

خداییش خانواده همسرم بیشتر از خانواده خودم به یادم هستن. و خانواده من بی‌ احساس تر از قبل شدن. دیگه اصلا براشون مهم نیست من وجود دارم یا نه. از اول هم که اومدم اینجا همین شکلی‌ بود ولی‌ الان خیلی‌ شدید تر شده. باید بی‌خیال بشم ولی‌ نمی‌شه. مگه شده فقط محبت یه جانبه باشه. گاهی دلم برای قدیما تنگ می‌شه که هر ۵ تامون کنار هم بودیم و از کنار هم بودن لذت می‌بردیم. نه مثل الان که حاضر نیستیم روی همدیگرم ببینیم چه برسه به احوال پرسی‌ ....

این نیز بگذرد.....

دلم برای همسرم یه ذره شده. دارم لحظه شماری می‌کنم این روزا زود تموم بشه و دوباره بغلش کنم و آرامش زندگیم برگرده. کلی‌ برنامه ریزی کردم برا اومدنش که بعدا خواهم گفت. خیال باطل 

هفته قبل خودمو با ورزش و درسام سرگرم کردم. یه روز با دوستام رفتیم یه رستوران هندی غذاش خیلی‌ بد بود و گرون. اصولا من غذا تند زیاد دوست ندارم چه برسه هندی هم باشه .

دنبال موضوع برای پایان نامه هستم. با ۲تا از استادم حرف زدم هر دو قبول کردن الان مونده من تصمیم بگیرم. باید کاملا در موردش مطالعه کنم قبل از اینکه تصمیم بگیرم. با توجه به تونائیهام و شناختم از خودم و اینکه نباید خودم رو دست کم بگیرم . لبخند

این سریالی هست که تازگیا میبینم برای بار دوم. خیلی‌ دوسش دارم کاملا دخترونست از خود راضی

 

موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

۱۸ نوامبر !

امروز ۱۸ نوامبر و درست یه هفته از رفتن همسر می‌گذره. خیلی‌ دلم براش تنگ شده خیلی‌ زیاد.... ناراحت

عکسشو همه جا گذشتم که همیشه کنارم باشه. واقعا عشق یه معجزست. قلب

هفتهٔ گذشته خودمو سرگرم کردم با کارهایی مختلف اول اینکه ۵ بار جیم رفتم. جمعه پارتی جولیا بود خیلی‌ خوش گذشت و حسابی‌ اجتماعی شدم.

اینم بگم کلی‌ خسته شدم چونکه اون روز با ایرینی یه عالم کاپ کیک پختیم و تزئین کردیم. خیلی‌ خوشگل شده بودن.

ولی‌ درکل خوب بود.

چندتا فیلم دیدم که ۲ تاشون ایرانی‌ بود. (ٔپل چوبی و برف روی کاجها) جالب اینجاست که موضوع هر دوتا یکی‌ بود ، خیانت. ولی‌ از دیدگاه‌های مختلف برسی‌ شده بود. بد نبودن برای من تازگی داشتن. 

 

ببینم این هفته چطور پیش میره.

موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

روز اول :)

بالاخره همسر رفت و من قراره برای ۱ ماه تنها باشم در سرزمین غربت... ناراحت

امروز از صبح کلاس داشتم ولی‌ دوست داشتم تا لحظه  آخر پیش همسر جانم باشم. بنابرین موندم خونه و با هم رفتیم فرودگاه. روز قبلشم کلا باهم گذروندیم. خیلی‌ خوب بود. 

همسر نوشت:

عزیزم امیدوارم سفر خوب و پر باری داشته باشی‌. موفقیت تو آرزوی قلبی منه عزیزم. امیدوارم این روزا خیلی‌ سریع بگذره و باز بغلت کنم. دوست دارم بیشتر از هر چیز توی دنیا. قلب

سعی‌ می‌کنم این روزهای تنهاییم، مفید باشن و ازشون به خوبی استفاده کنم. و همچنین سعی‌ می‌کنم این روز هارو ثبت کنم با تمام اتفاقهای خوب و بدش. چشمک

موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

پایان نامه کارشناسی ارشد :)

این روزا تمام فکرم به دنبال پیدا کردن یه موضوع جالب برای پایان نماست.

--------------------------------------------------------------------------------------

از اونجایی که من دانشجوی زرنگ و باهوشی نبودم و نیستم همیشه نمرهای امتحان‌های کتبیم پائین بوده. بعضی‌ وقتا هم بعضی‌ از امتحان هم ۲ تا ۳ بار تکرار میشدن تا قبول بشم. ولی‌ در عوض به خوبی می‌تونم روی پروژه کار کنم و درواقع مدیریت این کارم خیلی‌ خوبه. تا حالا همهٔ نمره پروژهام خیلی‌ خوب بودن. خنده

از خیلی‌ وقت پیش به یه موضوع فکر می‌کردم تا امروز که تصمیم گرفتم یه ایمیل خوب به استاد مربوطه بزنم و نسبت به علایقم در مورد این موضوع بحث کنم. کلی وقت گذاشتم برای ایمیل چون برام مهمه. یول

از شانس بده من، این استاد یهودی هستن و من ۲ تا درسی‌ که با ایشون داشتم نمرهای خیلی‌ پائین در امتحان کتبی‌ گرفتم، خنثی اینم بگم که قسمت پروژه خوب بود مثل بقیه درسام. اینم از بد شانسیم دیگه. با استاد هیچ مشکلی‌ ندارم فقط منتظرم ببینم چی‌ جواب میده. راستش جوابش خیلی‌ برام مهم. خیال باطل

اگه قبول بکنه میام درموردش مینویسم حتما نیشخند

بعدا نوشت:

بالاخره استاد نازنین جواب داد.

توی ایمیل اول خیلی‌ خوب نوشت که من خوشحال و امیدوار شدم. لبخند

توی ایمیل دوم علنا پیچوند و یه استاد دیگرو معرفی‌ کرد. سوال

به ایمیل سوم هم دیگه جواب نداد.... عصبانی 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر