جواب منفی‌ ...

بازهم جواب منفی‌ گرفتم. بعد از سه هفته انتظار امروز یه خط ایمیل برام زدن که ما یه نفر دیگه رو انتخاب کردیم. الان تمام موقعیت هایی که منتظرشون بودم جواب دادن‌، چه اونهایی که مصاحبه رفتم چه اونهایی که نرفتم. همه منفی‌ .... عصبانی

الان مونده یه دکترا که تا آخر این هفته جوابش میاد. اونم امیدی بهش نیست. منتظر

این روزایی که نبودم دل مشغولی های جدیدی داشتم. اول اینکه عازم سفریم ماه آینده‌، البته به وطن. بد فصلیه ولی‌ چاره‌ای نیست.

چند بار مهمونی رفتیم و مهمون داشتیم که همگی‌ خوب بودن. اخیرا دوستایه ایرانی‌ زیادی پیدا کردیم که اغلب مثل خودمونن. و کمتر احساس تنهائی‌ می‌کنیم. دوستامون خوبن ولی‌ من چون زیاد سوشال نیستم یه خورده برام سخته که صمیمی‌ بشم. وقتی‌ پیششونم خوش میگذار و خوشحالم. همین خوشی های کوچولو هم غنیمته. 

آخرین دوره زبان هم تموم شد و الان من دیگه مستر شدم.عینک از اول پاییز دوباره دانشجو میشم و زندگیم تویه مسیر جدیدی قرار میگیره. خیال باطل

این روزا دارم یه مانتو رنگی‌ میدوزم برای ماه بعد که میام ایران.لبخند

کلی‌ فکر های بد‌ و خوب ذهنمو درگیرکرده. اگه خودم بودم نمی‌رفتم ایران. ولی‌ به خاطر همسری باید تحمل کرد. طفلک دلش تنگ شده ولی چیزی نمیگه.

حس درونیم خوشحال نیست‌، آخه چرا ؟؟؟؟؟؟گریه

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

love it :)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آذر

خرداد، ماه عاشقی ...

من ندانم که کیم 

من فقط میدانم
که تویی 
شاه بیت غزل زندگیم.

حمید مصدق

*********************************************

خرداد، ماه عاشقی من دوباره اومد. 

۱۱ ساله پیش ۷ خرداد بود که دلم لرزید و مسیر زندگیم در اولین روزهای جوونیم عوض شد.

تا امروز که ما عاشقانه در کنار هم هستیم و نفس میکشیم. قلب

 

************************************************

دیروز رفتم یه مصاحبه توی یه شرکتی که همیشه آرزوم بود کار پیدا کنم. ۳ نفر باهام مصاحبه کردن و شرایط سختی رو مطرح کردن. فکر می‌کنم از پسش بر میام. مثلا مهندسم هانیشخندچشمک. یه نکته مثبتی که داره، اگه اینجا بتونم کار پیدا کنم آینده شغلی‌ خوبی خواهم داشت.

برام انرژی‌ مثبت بفرستین لطفا تا به آرزوم برسم.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

پینوشت پست قبل

دیروز بهشون میل زدم بعد طرف تازه یادش اومد که فراموش کرده جواب مصاحبه منو بده ! 

جوابشون رد بود و یکی دیگه انتخاب شد . خنثی

خیلی ناراحتم و افسرده از اینکه هیچ کاری از دستم بر نمیاد. همه به راحتی به من نه میگن ولی من قدرت نه گفتن ندارم. ناراحت

دیروز عصر فقط اشک ریختم بی اینکه دوست داشته باشم گریه کنم. هم خودم و هم همسری کلی ناراحتیم. این غربت چه کرده با ما. ..

امروز قراره بریم گردش البته اگه همسری بیدار بشه. من صبحانه خوردم و الان قصد دارم با کتابم برم کنار دریاچه تا زمانی که همسر بیدار بشه.  

روز خوب و پر انرژی داشته باشید و از زندگیتون لذت ببریدلبخند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

بوی بهار

نمی‌دونم چرا زنگ نزدن برای اون مصاحبه‌ای که هفته پیش رفتم!!! ناراحت

کل روز منتظر بودم. الان درست یه هفته شده. یه بار هم ایمیل زدم که جواب نگرفتم. 

ولی‌ هنوز امیدوارم ....

امروز بیرون بوی بهار، بوی گل، بوی چمن تازه زده شده میومد، خیلی‌ خوب بود. حسابی‌ رفرش شدم. شمعدونی هام دارن جون میگیرن اگه گوش شیطون کر این آفتاب همچنان باشه. سبزی‌های که کاشتم هم جوانه زدن. دیگه واقعا بهار شده.

امیدوارم پست بعدیم یه خبر خوب باشه. لبخند

موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

هفته پر انرژی :)

این هفته کلی‌ خبر خوب شنیدم. خیلی‌ روحیم تقویت شد. می‌شه گفت برای ادامه راه انگیزه بیشتری گرفتم.

یه مصاحبه دیگه توی یه شرکت خیلی‌ بزرگ و نیمه دولتی دعوت شدم. خیلی‌ هیجان و استرس دارم. دیروز هم یه مصاحبه ویدیویی دادم که اونم بد نبود. ولی‌ راستش کارشو دوست ندارم. خبر خوب دیگه این که برای یه مستر دیگه ادمیژن گرفتم که از سپتامبر شروع می‌شه. البته دیستنس هست که می‌تونم در کنار کار بهش برسم. رشته خوب و مورد علاقمه. 

امیدوارم که همه همینطور خبر خوب بگیرن.

شاداب باشید و پر انرژی‌ لبخند

موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

مصاحبه 2

صبح زیبایی اردیبهشت تون بخیر.

مصاحبه دیروز خوب بود و جای امیدواری هست. 

دیروز بعد از کلی‌ تمرین راهی‌ شدم که برم مصاحبه. یه کوچولو هم استرس داشتم که نتونم به سوالاشون جواب خوبی بدم. ۲ نفر باهام مصاحبه کردن خیلی‌ صمیمی‌ و خوب بود، که اینو اصلا انتظار نداشتم. ولی‌ در کّل تمرین خوبی بود برای از این به بعد. قراره هفته بعد باهم تماس بگیرن. امیدوارم که انتخاب بشم. 

از این روزم بگم که همه چی‌ خیلی‌ آروم و خوب میگذره. هوای اینجا هم همش ابری و بارونیه. با یه روز آفتابی کلی‌ انرژی‌ میگیرم. تقریبا هر روز میرم پیاده روی کنار دریاچه و بعضی‌ روزها برای دویدن از یه مسیر دیگه میرم.

این روزهایی بهار رو خیلی‌ دوست دارم و دارم سعی‌ می‌کنم شادی رو به دلم برگردونم. 

دلم برای خانوادم یه ذره شده، الان تقریبا ۱ سال و ۲ ماه که ندیدمشون. با مامانم زیاد صحبت می‌کنم ولی‌ از داداش و بابام خبری ندارم زیاد. خواهری هم که حسابی‌ مشغوله. 

موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

Finger cross

انگار داره طلسم شکسته میشه لبخند

چهارشنبه یه قرار ملاقات داشتم تو یه شرکت خیلی‌ بزرگ. نتورکینگ کردیم بهم چندتا کنتاکت اینفورمیشن دادن که قراره برای مصاحبه دعوت بشم. جای امیده انگار ...

پروفایل ویو کاریم هم خیلی‌ رفته بالا و بالاخره امروز یکی‌ باهم تماس گرفت مژه که ۳ شنبه بعد از ظهر برم برای مصاحبه علمی‌. طرف هم رشته خودمه خیلی‌ کول به نظر میاد ولی‌ کلی‌ سابقه کاری داره و برای خودش خداست. نیشخند

!!!Finger cross

موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

عکاسخانه

والبرگ (جشن اول بهار در اینجا)

شوکوفه های گیلاس (ساکورا) در باغ شاه

جعبه جواهر هندمید چوبی از نمایشگاه وایکینگ‌ها

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

سلام به اردیبهشت سلام به بهار زیبا

سلام به اردیبهشت سلام به بهار زیبا قلب

خیلی‌ وقت انگار ننوشتم. تاریخه پست قبلیم با الان اینو میگه خجالت

راستش که توی این ۱ ماه و اندی اتفاق خاصی‌ نیفتاده که قابل گفتن باشه. زندگی‌ داره روال عادیشو طی‌ می‌کنه...

تا اونجایی که یادم بیاد بصورت پراکنده ثبت می‌کنم.

بعد از عید خونه یاسی اینا به صرف قورمه‌سبزی ایرانی‌ دعوت بودیم که خوب بود، فقط قرمه سبزیش لیمو نداشت و رنگش سبز چمنی بود. نیشخندزبان

چند تا فستیوال رفتیم که از این به بعد بیشترم میشن. اینجا بعد از بهار هر ویکند یه ایونت هست. از نمایشگاه وایکینگ‌ها خیلی‌ خوشم اومد. همش در مورد ادب و رسوم و سنتهای مردم این سرزمین بود. یه جعبه جواهر هندمید چوبی هم گرفتم به عنوان یادگاری از اون روز قشنگ. لبخند

هفته بعدش یه فستیوال در مورد فرهنگ ژاپن بود که همراه شده بود با دیدن شوکوفه های گیلاس در باغ شاه. خیلی‌ قشنگ و رویائی بود. ما هر سال (۶ سال) برای دیدن شوکوفه های گیلاس (ساکورا) میریم اونجا و این ساله دومی‌ بود که برای دیدن فرهنگ مردم ژاپن میرفتم. خیلی‌ این جور چیزارو دوست دارم.نیشخندچشمک

این آخر حرف هم که والبرگ (جشن اول بهار در اینجا) بود. مثل هر سال برای تماشای مراسم رفتیم. یه آتیش خیلی‌ خیلی‌ بزرگ روشن می‌کنن دورش یه آواز میخونن و میرقصن. قبل از اون هم یه گروه کر میاد بر اساس رسم هرساله یه سرود میخونه که بقیه همراه باهاش تکرار میکنا، ولی من هنوز یاد نگرفتم. نیشخند امسال ۲ تا از دوستایه خوبمون هم مهمونمون بودن. تازه از سفر (ژاپن) اومده بودن برامون شکلات و عروسک چوبی سوغاتی آوردن که خیلی‌ دوسش دارم. برای شام کشک بادمجون، حمص، کوکوی شوید و باقلا، و سالاد درست کردم که خیلی‌ خوب شده بود. 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر