کلی اتفاق افتاده در هفته گذشته که دوست دارم همشون ثبت کنم اینجا .
اول اینکه بالاخره من دفاع کردم و الان یه خنوم مهندس بیکارم. استاد گرامی رو با کلی کلک راضی کردم که زود دفاع کنم. هفته خوب و پر استرسی داشتم. اولا اینکه ۲۶ أم شهریور برابر با ۱۷ سپتامبر تولدم بود. کلی تبریک از دوستان و آشنایانی گرفتم که همیشه به یادمن. در حالی که پر از استرس بودم و داشتم تمرین میکردم برای پرزنتیشن مامان و بابا زنگ زدن بهم و مثل قدیما کلی مهربون با هم گپ زدیم. واقعا دلم تنگ شده بود برای این مدل حرفا و داشتم ازشون ناامید میشدم. خواهری هم برام مسیج داد تو وایبر ولی داداشم کلا فراموش کرده منو. همش تقصیر همون موجود شارلاتانی که قبلا درموردش گفته بودم. خلاصه اون روزم تموم شد بدون هدیه البته فقط یه شام خوشمزه همسری پخت برامون و خودم ترتیب کیک رو دادم. یه جشن مختصر و صمیمی داشتیم و یه خبر خوب که ویزامون اومد و سفر رویاییمون به نیویورک قطعی شد.
روز ۵ شنبه هم با ایرینی و جولیا قرار گذاشتم و در مورد سوالهای احتمالی که ممکن ازم پرسیده بشه بحث کردیم و واقعا بهم کمک کردن. دوست خوب داشتن همیشه نعمت باید قدرشو دونست. برای دوستام از کیک تولدم بردم و در مورد خیلی چیزا حرف زدیم. اونا هم خوششون اومد.
دسر رسبری
تا جمعه که روز دفاعم بود (۱۹ سپتامبر - ساعت ۱۳.۰۰) خوب بود. فقط چون یه خورده استرس داشتم اولش کلی غلط گرامری داشتم تویه حرف زدنم ولی بعد از ۲ -۳ تا اسلاید افتادم روی دور. همهٔ سوالها و کامنتهای هارو جواب دادم. میتونم به جرات بگم از خودم راضیم. هیچوقت فکر نمیکردم از پسش بربیام. اون زمانی که شروع کردم تو این کشور غریب با ۲ تا زبان نامفهوم اصلا باور نمیکردم که بشه . درواقع من خودمو دست کم گرفته بود ولی شد. الان رزومه قوی تری نسبت به ۳ سال پیش دارم با کلی مهارت جدید. (آذر از خود متشکر)
از همسری یه خورده شاکیم که نتونست عکسهای خوبی بگیره از مهمترین اتفاق زندگیم. ولی همیشه ازش قدر دانم به خاطر اینکه یه حامی خوب برام بود، شاید اگر اون نبود من تا اینجا پیش نمیرفتم.
همون آخر هفته یعنی شنبه ظهر همکارای همسری رو به صرف ناهار دعوت کردیم. دوستاش همه خارجی بودن ولی من غذایی ایرانی درست کردم. خورشت قیمه بادمجون و کدو با گوشت بره. زرشک پلو با مرغ سرخ شده و سالاد. برای دسر هم کرم کارامل یونانی. خیلی خوب بود همه چی، اونا هم خوششون اومد از غذاها و پذیرایی ایرانی. بعد از ناهار هم رفتیم کنار ساحل قدم زدیم و کلی عکس گرفتیم .