۳ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

گزارش زنده

تو قطار نشستیم همراه با همسری به سمت شهر مورد نظر داریم میریم. تقریبا سه ساعت دیگه اونجاییم. تو سرم کلی فکر و خیال هست همش به دوشنبه به هفته بعد به آینده فکر میکنم. نمیدونم چه اتفاقاتی قراره بیفته. ولی خوب یا بد من خودم رو حسابی آماده کردم. چون میدونم که من میتونم. سخت تر از اینها رو هم به خوبی گذروندم. این که دیگه چیزی نیست . 


ویش می لاک اند فینگر کراس فور می .

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آذر

جشن تولد ۳۰ سالگی ما دو تا


۱۰ اکتبر بالاخره رسید و ما ۳۰ سلگیمون رو جشن گرفتیم. منو همسری تو یه روز به دنیا نیومدیم ولی‌ هردو مال یه سال هستیم. بنابرین تصمیم گرفتیم در یک روز میانی این روز رو جشن بگیریم. 

همه چی‌ خیلی‌ خیلی‌ خوب پیش رفت و همون جور که می‌خواستم. همسری خیلی‌ خیلی‌ کمک کرد و این باعث شد من اصلا خسته نشم. مهمونامون هم حسابی‌ همکاری کردن و از خودشون پذیرایی کردن و من دیگه نگران چیزی نبودم فقط از جشن لذت بردم. فکر کنم به همه خیلی‌ خوش گذشت این جور که میگفتن. همسری من یکی‌ از بهترین و مهربونترین مردهای روی زمینه. 


مردها هم می‌تونن فرشته باشن :)


دارم کم کم آماده میشم که برم شهر محل کارم. شنبه قراره با همسری وسایلم رو ببریم. راستش هم خوشحالم هم یه بغض کوچیکی توی گلومه. از تنهائی‌ میترسم ولی‌ اونقدر شجاع هستم که باهاش مبارزه کنم. دلمم نمیخواد همسری رو اینجا تنها بذارم. امیدوارم همه چی‌ به خوبی پیش بره و بتونم همسری رو زود زود ببینم.

 

*** خیلی‌ خیلی‌ خوشحالم که دوستایه خوب حقیقی و مجازی و همسری مهربون کنارم هستن و منو تنها نمیذارن :)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آذر

هه چیز داره به خوبی پیش میره

این روزها خیلی خوشحالم و دارم طعم شادی واقعی و بودن دغدغه‌های ذهنی رو میچشم. امیدوارم از این مدل شادی ها نصیب همه بشه. 

خونه جور شد قراره برم تو یه کلبه نقلی چوبی زندگی کنم تو شیش ماه اول. همه چیزش خوبه ولی یه ترس کوچولو ته دلم هست که امیدوارم اونم حل بشه.

قراردادم هم امروز برام فرستادن و از 19 اکتبر کارم شروع میشه.

با همسری داریم برنامه های جشن تولدمو رو سامون میدیم. تقریبا 30 نفر مهمون داریم و برنامه ذیزی برای این تعداد کمی سخته. مطمئنم که به خوبی برگزار میشه. 

از درسهام هم نگم خیلی بهتره. اصلا وقت ندارم بخونم ... اما در عوض با کتاب هایی که از ایران آوردم کلی حال میکنم. 

دارم یه سارافون چند تیکه برای خودم میبافم تا ببینم چطور میشه .

چقدر پراکنده نوشتم ولی هدف همون ثبت کردنش بود.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آذر