بالاخره همسر رفت و من قراره برای ۱ ماه تنها باشم در سرزمین غربت... ناراحت

امروز از صبح کلاس داشتم ولی‌ دوست داشتم تا لحظه  آخر پیش همسر جانم باشم. بنابرین موندم خونه و با هم رفتیم فرودگاه. روز قبلشم کلا باهم گذروندیم. خیلی‌ خوب بود. 

همسر نوشت:

عزیزم امیدوارم سفر خوب و پر باری داشته باشی‌. موفقیت تو آرزوی قلبی منه عزیزم. امیدوارم این روزا خیلی‌ سریع بگذره و باز بغلت کنم. دوست دارم بیشتر از هر چیز توی دنیا. قلب

سعی‌ می‌کنم این روزهای تنهاییم، مفید باشن و ازشون به خوبی استفاده کنم. و همچنین سعی‌ می‌کنم این روز هارو ثبت کنم با تمام اتفاقهای خوب و بدش. چشمک