۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

جواب منفی‌ ...

بازهم جواب منفی‌ گرفتم. بعد از سه هفته انتظار امروز یه خط ایمیل برام زدن که ما یه نفر دیگه رو انتخاب کردیم. الان تمام موقعیت هایی که منتظرشون بودم جواب دادن‌، چه اونهایی که مصاحبه رفتم چه اونهایی که نرفتم. همه منفی‌ .... عصبانی

الان مونده یه دکترا که تا آخر این هفته جوابش میاد. اونم امیدی بهش نیست. منتظر

این روزایی که نبودم دل مشغولی های جدیدی داشتم. اول اینکه عازم سفریم ماه آینده‌، البته به وطن. بد فصلیه ولی‌ چاره‌ای نیست.

چند بار مهمونی رفتیم و مهمون داشتیم که همگی‌ خوب بودن. اخیرا دوستایه ایرانی‌ زیادی پیدا کردیم که اغلب مثل خودمونن. و کمتر احساس تنهائی‌ می‌کنیم. دوستامون خوبن ولی‌ من چون زیاد سوشال نیستم یه خورده برام سخته که صمیمی‌ بشم. وقتی‌ پیششونم خوش میگذار و خوشحالم. همین خوشی های کوچولو هم غنیمته. 

آخرین دوره زبان هم تموم شد و الان من دیگه مستر شدم.عینک از اول پاییز دوباره دانشجو میشم و زندگیم تویه مسیر جدیدی قرار میگیره. خیال باطل

این روزا دارم یه مانتو رنگی‌ میدوزم برای ماه بعد که میام ایران.لبخند

کلی‌ فکر های بد‌ و خوب ذهنمو درگیرکرده. اگه خودم بودم نمی‌رفتم ایران. ولی‌ به خاطر همسری باید تحمل کرد. طفلک دلش تنگ شده ولی چیزی نمیگه.

حس درونیم خوشحال نیست‌، آخه چرا ؟؟؟؟؟؟گریه

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

love it :)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آذر

خرداد، ماه عاشقی ...

من ندانم که کیم 

من فقط میدانم
که تویی 
شاه بیت غزل زندگیم.

حمید مصدق

*********************************************

خرداد، ماه عاشقی من دوباره اومد. 

۱۱ ساله پیش ۷ خرداد بود که دلم لرزید و مسیر زندگیم در اولین روزهای جوونیم عوض شد.

تا امروز که ما عاشقانه در کنار هم هستیم و نفس میکشیم. قلب

 

************************************************

دیروز رفتم یه مصاحبه توی یه شرکتی که همیشه آرزوم بود کار پیدا کنم. ۳ نفر باهام مصاحبه کردن و شرایط سختی رو مطرح کردن. فکر می‌کنم از پسش بر میام. مثلا مهندسم هانیشخندچشمک. یه نکته مثبتی که داره، اگه اینجا بتونم کار پیدا کنم آینده شغلی‌ خوبی خواهم داشت.

برام انرژی‌ مثبت بفرستین لطفا تا به آرزوم برسم.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر

پینوشت پست قبل

دیروز بهشون میل زدم بعد طرف تازه یادش اومد که فراموش کرده جواب مصاحبه منو بده ! 

جوابشون رد بود و یکی دیگه انتخاب شد . خنثی

خیلی ناراحتم و افسرده از اینکه هیچ کاری از دستم بر نمیاد. همه به راحتی به من نه میگن ولی من قدرت نه گفتن ندارم. ناراحت

دیروز عصر فقط اشک ریختم بی اینکه دوست داشته باشم گریه کنم. هم خودم و هم همسری کلی ناراحتیم. این غربت چه کرده با ما. ..

امروز قراره بریم گردش البته اگه همسری بیدار بشه. من صبحانه خوردم و الان قصد دارم با کتابم برم کنار دریاچه تا زمانی که همسر بیدار بشه.  

روز خوب و پر انرژی داشته باشید و از زندگیتون لذت ببریدلبخند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آذر