هفته گذشته مشغول بودم با کلاس زبان. جمعه کلی‌ خرید کردم برای مهمونی که از قبل برنامه ریخته بودیم براش، یه مهمونی دوستانه در کنار دوستایی که از ۵ سال پیش میشناسیمشون. برای شام زرشک پلو با مرغ (غذای سر آشپز) پیراشکی گوشت، بورانی بادمجان و سالاد سزار درست کردم. و برای دسر هم شیرینی‌ معروف سر آشپز شکلاتی و زنجبیلی (قبلا عکسشو گذاشتم). بعده اون هم بازی‌ کردیم، کلی‌ خوش گذشت و هدیه‌های خوبی هم برامون آوردن.نیشخند ولی‌ من کلی‌ خسته شدم. آخر شب دیگه جنازه بودم. همسری کلی‌ کمک کرد ظرفارو جم کرد و شست.

روز یکشنبه هم یه مهمونی زنونه دعوت شدم . بد نبود ولی‌ سنشون به من نمی‌خورد. اما از اونجایی که تصمیم دارم دوستایه ایرانی‌ پیدا کنم رفتم. ۳ -۴ ساعتی‌ نشستم ناهار خردیم، حرف زادیم، رقصیدیم و کلی‌ عکس گرفتیم. سر جم بد نبود.چشمک

این هفته هم شروع شد من همچنان دنبال کار یا دکترا می‌گردم،و همچنان جواب منفی‌ میگیرم. من هنوز امیدوارم تا آخر امسال یه کاری چیزی پیدا کنم...خیال باطل 

سریال Frings هم تموم شد و من دنبال یه سریال جدیدم نیشخند